۱۳۸۸ فروردین ۱۷, دوشنبه

ایران،اسکندر و اعراب

1)بر کسی پوشیده نیست که اسکندر مقدونی با اوج نفرتی که ارسطو در دل او نهاده بود به ایران حمله کرد تا به هر صورت فرهنگ هلنی را جایگزین فرهنگ ایرانی سازد ودر این راه از هیچ عملی فروگذاز نبود تا جایی که بناهای عظیم شهر پارسه یا تخت جمشید را سوزاند ونابود کرد .اما پس از مدتی از نابودی هخامنشیان وی متحول وشیفته ی فرهنگ ایرانی می شود زن ایرانی می گیرد لباس ایرانی می پوشد وبه گفته ی منتسکیو (فیلسوف فرانسوی) ایرانی می شود((ودر مقابل کسانی که می خواستند که وی با یونانیان چون آقا و با ایرانیان چون برده معامله کند ایستادگی کرد.))
این رفتار وی برای یونانیان بسیار گران وناصواب بود تا جایی که لوکیانوس فیلسوف یونانی در کتاب (مکالمات مردگان) می گوید:((اما تو ردای مقدونی را ترک گفته وجامه ی آستیندار ایرانیان را پوشیدی و کلاه افراشته ی آنان را بر سر گذارده ای وبرای آنکه مسخره گی را به نهایت برسانی از اخلاق شکست خوردگان تقلید کردی...)) .
2)بررسی تاریخ جنگهای اسلام جهت گسترش این دین ابراهیمی نشان می دهد که اعراب پس از یورش به هر کشور نژاد وزبان آن کشور تغییر داده وبقایای فرهنگی ایشان ر ا نابود ساختند .نمونه های قابل ذکر عبارتند از کشورهای مصر تونس سوریه ولبنان که توان بازدارندگی جهت دفاع از فرهنگ و تمدن خود را نداشته و چندی پس از اشغال زبان ونژادشان به عربی تغییر کرد.تنها کشوری که در این منطقه حضور داشته و به چنان سرنوشتی دچار نگردید ایران است .هر چند که فرهنگ و تمدن ایران پس از تصرف به شکلی بسیار بی رحمانه مورد تجاوز مهاجمان قرار گرفت تا جایی که (ابن خلدون)عربی می گوید : در زمانی که ایران فتح شد کتابهای بسیاری از کتابخانه ها بدست آمد.
در نتیجه سعد ابی وقاص به عمربن خطاب نامه نوشت تادرباره ی کتابها تصمیم گرفته شود.عمر پاسخ دادکه همه کتابها را در آب بریزید ویا آنکه آتش بزنید.زیرا اگر چیزهایی در انها باشد که برای راهنمایی وهدایت انسانها باشد که الله ما را هدایت کرده است ونیازی به آنان نیست.... پس به دستور عمر همه کتابها نابود گشت وهیچ برای ایرانیان باقی نماند.اما ایران با وجود تغییر زبان مقاومت نموده و با همت سرداران نامی همچون ابومسلم و بابک خرمدین ومازیار و سایر میهن پرستان با حفظ نژاد ایرانی زبان جدیدی را طرح نمود که امروزه به نام زبان فارسی برای ایرانیان به جای مانده است. ضمنا خدمات ایران به اعراب ومسلمانان ونه(( بالعکس)) بسیار بی نهایت می باشد. زیرا ایرانیان تا پیش از اسلام به خدای یگانه اعتقاد داشتند واین ایرانیان نبودند که دختران خود را زنده بگور می کردند .به همین صورت دانشمندان ایرانی همچون (ابو علی سینا)(ذکریای رازی)و(خواجه نصیرالدین طوسی)هستند که در دنیا به نام دانشمندان اسلامی معروفندوهمینطور معماری ایرانی در ارتقاء معماری اسلامی کمک شایانی نموده است.نتیجه گیری که می توان از این دو مثال ومطالب عنوان شده نمود این است که اگر تمدنی به حق و سرنوشت ساز باشد هیچ عاملی یارای نابودی آنرا نخواهد داشت.((خلاصه آنکه جهان به ندرت فرهنگی این اندازه زنده و فعال دیده است. یونان وروم در دوره های تاریخی از حیث شماره ی افکار ثمر بخش ودامنه کارآمدی این افکار بر ایران برتری پیدا کردند.ولی روزگار یونان وروم درمقایسه با روزگار ایران بسیار کوتاه بود.چون واحد مقیاس زندگی تاریخی ایران باشد یونان جز واقعه ای افتخار آمیز وعظمت روم جز پرده ای از نمایشنامه جهانی جلوه گر نمی شود.نمودی با چنین عظمت ونیرومندی آدمی را در صحنه تاریخ به اشتباه می اندازد.نه تنها تاریخ آسیا بلکه تاریخ جهان هم تا زمانی که منابع قدرت ایران کشف و بیان واندازه گیری نشود ودامنه تاثیرآن به سنجش در نیاید ودرست فهم نشود غیر قابل فهم خواهد ماند.))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر